فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، دستاسنگ، غوت، فلخمان، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلا سنگ، قلبا سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
فلاخن، آلتی ساخته شده از دو ریسمان که با آن سنگ پرتاب می کردند، بلخم، پلخم، پلخمان، دستاسنگ، غوت، فلخمان، فلماخن، فلا سنگ، قلاب سنگ، قلاسنگ، قلما سنگ، کلا سنگ، قلبا سنگ، مشت سنگ، مشتاسنگ
رنگارنگ. رنگ برنگ. به لونهای مختلف. به رنگهای گوناگون. ملون به الوان مختلف. گوناگون: از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ. خسروانی. هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رنگ رنگ. فردوسی. ز اسب و ستام و ز خفتان جنگ ز یاقوت و هر گوهر رنگ رنگ. فردوسی. همان جوشن خویش و خفتان جنگ به خروارها دیبۀ رنگ رنگ. اسدی. سیاهبرگ گل رنگ رنگ گوناگون ز باد مشکین برهم زنان علم بعلم. سوزنی
رنگارنگ. رنگ برنگ. به لونهای مختلف. به رنگهای گوناگون. ملون به الوان مختلف. گوناگون: از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ. خسروانی. هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رنگ رنگ. فردوسی. ز اسب و ستام و ز خفتان جنگ ز یاقوت و هر گوهر رنگ رنگ. فردوسی. همان جوشن خویش و خفتان جنگ به خروارها دیبۀ رنگ رنگ. اسدی. سیاهبرگ گل رنگ رنگ گوناگون ز باد مشکین برهم زنان علم بعلم. سوزنی
یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دارد. 391 کیلومتر مربع وسعت و قریب دو میلیون نفر جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)
یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دارد. 391 کیلومتر مربع وسعت و قریب دو میلیون نفر جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)
عدل عدل. باربار. بقچه بقچه: دوصد جامه و زیور رنگ رنگ بسنجیده و ساخته تنگ تنگ. شمسی (یوسف و زلیخا). تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ. سوزنی. در پلۀ ترازوی اعمال عمر ما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. بخشنده ای که بخشد و بخشید بی دریغ دینار بدره بدره و دیبای تنگ تنگ. سوزنی. تا اسب تنگ بسته نگیرم ز مدح میر نگشایم از خرک جرس هجو تنگ تنگ. سوزنی. از چمن انگیخته گل رنگ رنگ وز شکر آمیخته می تنگ تنگ. نظامی. ، بسیار فراوان. (ناظم الاطباء) ، سخت متصل و پیوسته. بسیار نزدیک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ازو عمری ستانم جاودان او ز من دلقی رباید رنگ رنگ. ؟
عدل عدل. باربار. بقچه بقچه: دوصد جامه و زیور رنگ رنگ بسنجیده و ساخته تنگ تنگ. شمسی (یوسف و زلیخا). تنگ شکر حدیث ترا بندگی کند کاندر عبارت تو شکر هست تنگ تنگ. سوزنی. در پلۀ ترازوی اعمال عمر ما طاعات دانه دانه و عصیان تنگ تنگ. سوزنی. بخشنده ای که بخشد و بخشید بی دریغ دینار بدره بدره و دیبای تنگ تنگ. سوزنی. تا اسب تنگ بسته نگیرم ز مدح میر نگشایم از خرک جرس هجو تنگ تنگ. سوزنی. از چمن انگیخته گل رنگ رنگ وز شکر آمیخته می تنگ تنگ. نظامی. ، بسیار فراوان. (ناظم الاطباء) ، سخت متصل و پیوسته. بسیار نزدیک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من ازو عمری ستانم جاودان او ز من دلقی رباید رنگ رنگ. ؟
دانگ وزنی است و یا یک ششم واحد وزنی است، و دانگ سنگ ظاهراً یعنی سنگی و وزنه ای که دارای وزن دانگ باشد یا برای وزن دانگ بکار رود نظیر درم سنگ و جز آن: علماء دین حق مر علم طب را و علم نجوم را همی دلیل اثبات نبوت کنند بر فلاسفه، که بر نبوت وحی را منکرند، و همی گویند که: آنکس که بدانست از اول داروئی کان از روم خیزد دانگ سنگی باید و داروئی کان را از چین آرند نیم درم سنگ باید و داروئی کان از هندوستان آرند نیم دانگ سنگ باید... (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 14). ز خمی دانگ سنگی چاشنی بس. ناصرخسرو. در ترازوی همت عالیش دانگ سنگ آمده پژ بهمن. ابوالفرج رونی
دانگ وزنی است و یا یک ششم واحد وزنی است، و دانگ سنگ ظاهراً یعنی سنگی و وزنه ای که دارای وزن دانگ باشد یا برای وزن دانگ بکار رود نظیر درم سنگ و جز آن: علماء دین حق مر علم طب را و علم نجوم را همی دلیل اثبات نبوت کنند بر فلاسفه، که بر نبوت وحی را منکرند، و همی گویند که: آنکس که بدانست از اول داروئی کان از روم خیزد دانگ سنگی باید و داروئی کان را از چین آرند نیم درم سنگ باید و داروئی کان از هندوستان آرند نیم دانگ سنگ باید... (جامع الحکمتین ناصرخسرو ص 14). ز خمی دانگ سنگی چاشنی بس. ناصرخسرو. در ترازوی همت عالیش دانگ سنگ آمده پژ بهمن. ابوالفرج رونی